پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۹:۱۲ ب.ظ

مراد از آزادی در بندهای پایانی بیانیه چیست؟

همچنین اگر دقت نماییم از لفظ آزادی اجتماعی درخط دوم بند مربوط به استقلال و آزادی نامبرده‌اند که دیگر جای اشتباه در معنای آزادی برای خواننده باقی نمی‌گذارد. هم‌چنین در پایان بند نیز در رابطه با همین معنا است که اشاره می فرمایند: «آزادی نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزش های الهی و حقوق عمومی تعریف شود.» برای حراست از این خون آورد ابتدا باید آورده را بشناسیم

نکتۀ دیگری که باید در این بند به آن توجه کرد این است که همه و مخصوصاً دولت موظف به حراست از این دست‌آورد و خون‌آورد انقلاب هستیم. به نظرم برای حراست از این خون آورد ابتدا باید آورده را بشناسیم تا بتوانیم از آن حراست کنیم. پیش‌نهاد بنده برای شناخت بهتر، یکی آگاهی از کیفیت آزادی اجتماعی در دوران طاغوت و در غرب است و یکی توجه به عالم واقع برای فهم آزادی های در دسترس ما. به عنوان یکی واقعیت های عینی می توان به آزادی در انتخاب زمامداران امور حکومتی اشاره کرد.

در بیان وضعیت آزادی سیاسی و اقتصادی در غرب نیز حضرت آقا در دیدار مذکور می‌فرمایند:

«در غرب، امروز آزادی اقتصادی به همین شکلی است که آقایان اینجا اشاره کردند. در حوزه‌ی اقتصادی: تصاحب موقعیتهای اقتصادی به وسیله‌ی اشخاص معدود. اگر کسی توانست با زرنگی یا با تقلب یا با هر شکل دیگری، خودش را به باشگاه توانگران اقتصادی برساند، همه چیز مال اوست. البته در آمریکا نگاه نمیکنند به سابقه‌ی اشرافی‌گری؛ برخلاف اروپا و سنتهای اروپائی که آنجاها یک مقداری به این مسائل اهمیت میدادند؛ در گذشته بیشتر، در حالا کمتر. در آمریکا آنجور سابقه‌های اشرافی و خانوادگی و اینها وجود ندارد. آنجا هر کسی - ولو یک باربر، یک حمّال - بتواند یک وقت از یک موقعیتی استفاده کند و خودش را به آن نقطه‌ی بالای سرمایه‌داری برساند، در ردیف آن سرمایه‌دارهاست و از امتیازات برخوردار میشود و امتیازات مال آنهاست. در آن منشوری که آمریکائیها درست کردند، یکی از بزرگان و پیشروان و بنیانگذاران آمریکای امروز - که مال دویست سال قبل است و من الان یادم نیست کدامشان است؛ تقریباً اندکی پیش از انقلاب کبیر فرانسه، که در آمریکا آن حوادث اتفاق افتاده و دولت آمریکا تشکیل شده - میگوید اداره‌ی کشور آمریکا باید به دست همان کسانی انجام بگیرد که ثروت کشور آمریکا در دست آنهاست. این یک اصل کلی است، هیچ ابائی هم نمیکنند. ثروت کشور دست این عده است، اینها هم باید کشور را اداره کنند؛ درست نقطه‌ی مقابلِ آنچه که برادر عزیزمان میخواهند با تعاونیها درست کنند، که همه حق مدیریت داشته باشند، ولو یک سهم داشته باشند. خب، این آزادی اقتصادیشان.

در زمینه‌ی سیاسی هم شما این بازی تزاحمات دوحزبی را میبینید که صحنه‌ی سیاسی را در انحصار خودشان درمی‌آورند و قطعاً کسانی که وابسته‌ی به این احزاب هستند، مراتب و اندازه‌هاشان بسیار بسیار کمتر از یک درصد و اینهاست. اصلاً این احزاب امتداد حقیقی و واقعی در بطن جامعه ندارند؛ در واقع باشگاه‌هائی هستند برای تجمع یک عده‌ای. آنهائی که میآیند رأی میدهند، یا به شعارها فریب میخورند، یا تحت تأثیر تسلط رسانه‌ای هستند که فوق‌العاده در غرب غنی و پیشرفته است؛ بخصوص در آمریکا که واقعاً فاصله‌اش با ما فاصله‌ی زمین تا آسمان است از لحاظ توانائی آنها در تبلیغ و دگرگون کردن واقعیتها - سیاه را سفید نشان دادن، سفید را سیاه نشان دادن - فوق‌العاده در این زمینه‌ها پیشرفته و کارآمدند. به این وسیله‌ها مردم را میکِشند.»

گفت‌وگو

گفت‌وگو را بیاغاز
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی