در نفی نفع
دربارۀ این که مگر غرب در جستوجوی عقلانیت نونزایید، چه شد که از اخلاق بیثمر به خرد و از خرد بیاثر به مهار شهوات با شهوات گرایید و پرورش آن را با لعاب «پیجویی منافع» آراست و مفهوم گستردۀ منفعت را به منافع مادی فروکاست و اینگونه واژگان را از معانی و هویت بشر را از حقائق تهی ساخت و همۀ ارزشها را با ادبیات منفعت بازنوشت و بدینترتیب «هوای منفعت» را اندیشۀ بنیانی تمام بشریت در تمامی حیطهها کرد طوری که مخالفان آن نیز در رد آن آگاهوناآگاه ناگزیر باید به «نفع نفی» آن بپردازند؟ بههمراه تأملاتی در نفی نفع.
سؤالات باز
سوالات باز آن دسته سوالاتی هستند که ما بنا داریم دربارۀ آنها مطلبی در این پایگاه بارگذاریم اما هنوز برای نوشتن آن خیز برنداشتهایم. در این موضوعات تبحری دارید؟ پس شما خیز بردارید.
گام دوم، با اجتناب از همان همیشگی
سجاد - به بهانۀ گام دوم صحبتهای پیشین بسیاری تکرار شده است، اما کمتر سخنی در بیان لُب گام دوم رانده شده و کمتر قلمی بر تبیین صاف و ساده و بیشیلهپیلۀ بیانیه رفته و کمتر بحثی دیدهایم که خود متن آن بیانیه را کافته و بنمایۀ خود آن بیانیه را بیرون ریخته باشد. تا جایی که در فاصلۀ انتشار بیانیه تا عید نوروز کمتر دیدیم تفسیر و تاویلی دو جملهای و خلاصه از اعزۀ صاحب نظر حول گام دوم، که با خلاصۀ دو جملهایِ آقا در رواق امام مشابه باشد: «امروز گام دوّم انقلاب این است: شناختن ظرفیّتها و مزیّتها و استفادهی از آنها، و شناختن فسادها و رخنهها و کمبودها و مشکلها و سینه سپر کردن برای حلّ آنها.»
حال که میرود کلیدواژۀ گام دوم نیز مثل کلیدواژههای «اقتصاد مقاومتی» یا «پیچ تاریخی» یا غیر آن از فرط استعمالِ ابزاری مستعمل شود و به سرنوشت دیگر کلیدواژههای ساختۀ رهبری دچار شود، از غامض نویسی اغماض میکنم و اگر قلم طغیان نکند، از دخیل کردن ذهنیتها اجتناب؛ تا حدی که بیش از آنکه آنچه دوست دارم به گام دوم بچسبانم را بگویم، آنچه فهمیدهام را بنویسم. واضح است منظور چیست، اما لازم میدانم روشن کنم که مدعی نیستم این فهم، فهم مطلق است اما امید دارم این فهم فهمی نااریب و بیپیشقضاوت باشد.